امروز دینا جونم بردمت مرکز بهداشت البته چون بابایی جایی دعوت داشت نتونست بیاد و منم با مامان جون رفتم آخه خودم دلم نمیاد که نگهت دارم تا واکسن بهت بزنم ماشالامت بشه دخترم بهداشت رو گذاشته بودی سرت دائم میرفتی اینطرف و اونطرف و فقط داد و بیداد میکردی میگفتی ده ده و بچه هارو نشون میدادی میگفتی ری ری ینی نی نی به من و مامان جون میگفتی ینی شمارم نی نی هارو ببینید همه بهت میگفتن ماشالا خیلی ورووجک بازی در آوردی تا اینکه نوبتمون شد بعد از پر کردن پرسشنامه رسیدیم به قد و وزنت ماشالا اونم خوب بود قدت 76 و وزنت 11500 بود بعد از قد و وزن رفتیم قسمت واکسیناسیون دیگه من رفتم بیرون وایستادم مامان جون بذدت واکسیناسیون میگفت دختر خوبی بودی و اذیت نکردی...